مجله فانی کول

تفریح و سرگرمی

معنی اسم قدرت

قدرت :    (عربی) 1- توانایی، توان، سلطه و نفوذ؛ 2- (در فلسفه قدیم) توانایی ویژه‌ی موجود زنده که با آن از روی قصد و اراده عملی را انجام می‌دهد یا ترک می‌کند.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم قباد

قباد :    1- محبوب، شاه محبوب، سرور گرامی؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان ایرانی، پسر کاوه و برادر قارِن، که به دست پهلوانی تورانی کشته شد؛ 2) (در شاهنامه) (= کیقباد) شاه داستانی ایران، نخستین شاه از سلسله‌ی کیانیان و از تبار فریدون، که در البرزکوه به سر می‌برد. زال پس از مرگ گرشاسپ، رستم را به جستجوی او فرستاد و او را به پادشاهی خواند. او صد سال پادشاهی کرد و پایتختش شهر استخر بود؛ 3) نام دو تن از شاهان ساسانی ایران. قباد اول: شاه [488-494؛ 498-531 میلادی]، که پس از خلع بلاش از سوی بزرگان ایران به شاهی برداشته شد. در زمان او مزدک ظهور کرد و قباد آیین او را پذیرفت. در نتیجه بزرگان او را خلع و زندانی کردند [594 میلادی]. او پس از مدتی از زندان گریخت و با کمک هپتالیان به سلطنت بازگشت [598 میلادی] و این بار به تدریج از مزدکیان دور شد و سرانجام به یاری پسرش انوشیروان به قتل عام مزدکیان پرداخت. [529 میلادی]. قباد دوم، معروف به شیرویه: شاه [628 میلادی]، که پدرش خسرو پرویز را همراه با 17 تن از برادران خودش کشت و پس از 6 ماه سلطنت بر اثر مسمومیت کشته شد.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم قائم

قائم :    (عربی) 1- ایستاده، به حالت عمودی قرار گرفته؛ 2- (در ادیان) لقب امام دوازدهم شیعیان که غایب است (عج)؛ 3- (در قدیم) اقامه کننده‌ی حق، برپادارنده‌ی دین؛ 4-(به مجاز) قدرتمند و با اراده؛ 5- (اَعلام) 1) دومین خلیفه‌ی فاطمی مغرب [322-334 قمری]، لشکر کشی او به کرانه‌های فرانسه، ایتالیا و اسکندریه توفیقی نداشت؛ 2) خلیفه‌ی عباسی [422-467 قمری]، که در زمان او بساسیری در بغداد قیام کرد. طغرل سلجوقی به دعوت خلیفه به بغداد رفت و قیام را سرکوب کرد [450 هجری].
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم قائد

قائد :    (عربی) 1- آن که جمعی از مردم را رهبری می‌کند، رهبر، پیش‌رو، پیشوا؛ 2- (در قدیم) رئیس قافله، کاروان سالار؛ 3- (در قدیم) (در نجوم) نام ستاره‌ای در انتهای دُم صورت فلکی دُب اکبر.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم قانع

قانع :    (عربی) 1- آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده می‌کند، قناعت کننده، خرسند؛ 2- راضی و خرسند از جواب یا از سخنی که شنیده است، مُجاب.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم طَلایه

طَلایه :    (عربی) (به مجاز) نشانه یا جلوه‌ی نخستین از هر چیز که پیش از دیگر نشانه‌ها نمایان شود.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم طَلا

طَلا :    (عربی) 1- زر، فلزی زرد رنگ و قیمتی؛ 2- (در گفتگو) (به مجاز) هر شیئی یا هر شخص بسیار ارزشمند؛ 3- (به مجاز) آب طلا.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم طَریفه

طَریفه :    (عربی) (مؤنث طریف) (در قدیم) نو، تازه).
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم طَراوت

طَراوت :    (عربی) 1- تر و تازگی؛ 2-(در قدیم) (به مجاز) سامان و رونق.
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی

معنی اسم طاهره

طاهره :    (عربی) 1- (مؤنث طاهر)، زن پاک از پلیدی و عیوب. + ( طاهر. 1- ، 2- و3- ؛ 2-(اَعلام) لقب حضرت فاطمه(س).
موافقین ۰ مخالفین ۰
فان گردی